emma heesters-the truth untuld

"حقیقته ناگفته"

تویه یه قلعه بیدار شدم

تویه یه باغه پر از شکوفه

خیلی احساسه تنهایی میکردم

خودمو آویزون کردم از یه جایه بهم ریخته و پر خار

 

بهم بگو اونا چی صدات میزنن؟؟

کجا داری فرار میکنی؟؟

آه میتونی به من بگی؟؟؟

من تورو تو این باغ درحالی که قایم شده بودی پیدا کردم

 

و من میدونم که تو گرم هستی

نزدیک ترین چیز به واقعیت

گل هایه که برایه من چیدی

رسیدن به دستایه تو

 

اما این سرنوشته منه

به من لبخند نزن

به من نور ببخش

نه من نمیتونم قدم دیگه ای به سمته تو بردارم

دیگه اسمی ندارم که منو با اون صدا بزنی

 

تو میدونی که من نمیتونم

نشونم بده

خودتو بهم بده

نقاطه ضعفمو پنهون کردم که تو هیچوقت نتونی ببینیشون

من دوباره این ماسکو زدم تابتونم بورو ببینم

اما من هنوز تورو میخام

 

میخوام به تو گل بدم

از این باغ تنهایی

منو یاده تو میندازه

من به تو همه چیزو میدم و این ماسکه احمقانه رو برمیدارم

ولی میدونم که نمیتونم بیشتر از این بهت بدم

ممکنه برایه همیشه تو گذشته بمونه

زشتی هارو پنهوم میکنم

 

چون خیلی میترسم که اخر

دوباره بزاری بری

ممکنه غمگین باشه

اما من قرار بود چیکار کنم؟؟؟

من دوباره ماسک رو میزنم تا تو رو ببینم

 

برایه روحم گریه میکنم

من تنهام

این دیوار ها دیگه نمیتونن نگه دارند

این قلعه از شن درست شده و با سنگ سقوط میکنه

ماسک رو برمیدارم تا برمو تورو ببینم

ولی من هنوزم تورو میخام

و من هنوز تورو میخوام

 

شاید برگردم

اگه شجاع بودم

خودمو بهت نشون میدادم

سر انجام ما میتونستیم خوشحالو جوان و وحشیو(-_-)آزاد باشیم

من به تو همه چیزو میدمو این ماسکه احمقانه رو بر میدارم

اما قلبم درحاله شکستنه

میریزه و عمیقه

این قلعه از شن درست شده و از درون سقوط میکنه

من ماسکمو پرت میکنم و غرق شدنشو تماشا میکنم

اما من هنوز تورو میخام

 

 

پ ن:جاست فور یو مامانی جونم^-^

ببخشید ممکنه بعضی جاهاش اشتباه باشه

ولی اولین کارمه دیگه

ایرادامم بهم بگین^-^

بوس بهتون^-^


مشخصات

آخرین جستجو ها